خوب میکنی حالم را... خوب مثلِ نشستن زیرِ کرسیِ مادربزرگ، بوییدنِ بهارنارنج و راه رفتن روی برف؛ وابستهات شدهام... مثلِ وابستگیِ چای به قند، ستاره به آسمان و ریشه به خاک؛ بی اختیار دوستت دارم... مثلِ مُسری بودنِ خمیازه، هوسِ بستنی در تابستان و چُرت زدن با صدای لالایی؛ دلتنگت شدهام... مثلِ دلتنگیِ روز به شب، قله به کوهپایه و بهار به زمستان؛ در قلبم میمانی... مثل ماندگاریِ روشناییِ خورشید، سیاهیِ شب و آرامشِ آغوش؛ تو را به طراوتِ برگهای سبزِ بهاری، به ملایمتِ وزش بادهایش، دوستت دارم..